معنی جهان آخرت
لغت نامه دهخدا
آخرت. [خ ِ رَ] (ع اِ) آخِره. آن جهان. آن سرای. عقبی ̍. معاد. دارالخلد. عجوز. آجل. آجله. اخری ̍. مقابل اولی ̍ و دنیا: و هر گاه که متقی در کار این جهان گذرنده تأملی کند هرآینه مقابح آن را بنظر بصیرت بیند... و با یاد آخرت الفت گیرد. (کلیله و دمنه). و آنکه سعی برای مصالح دنیا مصروف دارد زندگانی بر وی وبال باشد و از ثواب آخرت بازماند. حاصل آن [راحتی اندک] اگر میسر گردد خسران دنیا و آخرت باشد. (کلیله و دمنه). و اگر بقضاء مقرون گردد عز دنیا و آخرت مرا بهم پیوندد. (کلیله و دمنه). و نیز آنکه سعی برای آخرت کند مرادهای دنیا بتبعیت بیابد. (کلیله و دمنه). آخر رای من بر عبادت قرار گرفت چه مشقت طاعت در جنب نجات آخرت وزنی نیارد. (کلیله و دمنه). و بحال خردمند آن لایقتر که همیشه طلب آخرت را بر دنیا مقدم دارد. (کلیله و دمنه).
دنیا پلی است رهگذر دار آخرت
اهل تمیز خانه نگیرند بر پلی.
سعدی.
دوست بدنیا و آخرت نتوان داد
صحبت یوسف به از دراهم معدود.
سعدی.
- عشاء آخرت، عشاء آخره، نماز خفتن.
خانه ٔ آخرت
خانه ٔ آخرت. [ن َ / ن ِ ی ِ خ ِ رَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) خانه ای که انسان برای آن دنیا بنا می کند. || سرای دیگر. آن دنیا. دارالاَّخره. || بمزاح خانه ٔ بس کوچک را گویند. || چهاردیواری بی ساختمان.
فرهنگ معین
(خِ رَ) [ع.] (اِ.) جهان دیگر، عقبی.
فرهنگ عمید
بازپسین،
جهانی که به اعتقاد دینداران مردم پس از زنده شدن به در آنجا وارد میشوند و به اعمال آنها رسیدگی میشود، جهان دیگر، آن جهان، آن سرای،
فرهنگ واژههای فارسی سره
انجامش، رستاخیز، روز بازپسین
کلمات بیگانه به فارسی
رستاخیز
فرهنگ فارسی هوشیار
مترادف و متضاد زبان فارسی
آخرالزمان، اخری، رستاخیز، عقبا، عقبی، قیامت، نشور،
(متضاد) دنیا
معادل ابجد
1260